گاهی برای کشـیدنِ فـریـادهـزاران پیکـاســو هـم کـافـی نیسـت .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نبودن هایت آنقدر زیاد شده اندکه هر رهگذری را شبیه تو می بینم !!نمی دانم غریبه ها ” تــــــــــــــــــــو ” شده اندیا تو ” غریبـــــــــــــــــــــــــــه ” ؟؟!!...
شـده ام مـعـادلـه ی چنـد مَـجهولـی !ایـن روزهـا هـیـچ کـس از هـیـچ راهـی مـرا نـمـیـفهمـَد…. .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کارم از یکی بود و یکی نبود گذشت،من در اوج قصه گم شده ام….!
...این روزها بُرد با کسی ست که بی رحم باشداز دلتــــ که مایه بگذاریســوخـــــته ای . . ....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زن که بـاشـے …عـاشـق شـوے “چـشـم سـفـیـد” خـطـابـَت مـے کـنـنـد !راسـت مـے گـویـنـد . .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چـشـمـانـَم سـفـیـد شـد بـه جـاده هـایـے کـه..“تـو” ..مـُسـافـر هـیـچـکـدام نـبـودے...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توی مارپله ی زندگی ، مهره نباش که هر چی گفتن بگی باشه …!
تاس باش که هر چی گفتی بگن باشه !...
کاش توی زندگی هم مثل فوتبال وقتی زمین میخوردی
و از درد به خودت میپیچیدی یه داور میاومد از آدم میپرسید:میتونی ادامه بدی؟!تو هم میگفتی نه ، باید
برم بیرون . . ....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بـــــرای کـــسی کــه رفــــتـنـی اســـت ، راه بــــاز کــــنـیدایــــستادن و مــنـتظر مـانـدن ابـــلـهانه تـرین کـار دل اســت...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نگـــــــران نباش،حــــال مـــن خـــــــوب اســت بــزرگ شـــده ام …دیگر آنقـــدر کــوچک نیستـم که در دلــــتنگی هـــایم گم شــــومآمـوختــه ام، که این فـــاصــله ی کوتـــاه، بین لبخند و اشک نامش ” زندگیست ”آمــوختــه ام که دیگــر دلم برای ” نبــودنـت ” تنگ نشــــود…راســــــتی، بهتــــــــــر از قبل دروغ می گویــــم…” حــــال مـــن خـــــــوب اســت ” … خــــــوبِ خــــوب…...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روزهایم گذشت اما روزگار از من نگذشت!اما من از روزها و روزگار گذشتم ، بگذرید از من!...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تاب ندارم سخت است با تو هستند جلوتـــربا دیگری یا جور دیگری . !سخت است چه رنگین کمان نحســـــی...
درغروب سخت دنیا یاد یاران میکنم درکویر خشک و سوزان رقص باران میکنم زندگی مرگ است و مرگ هم زندگی پس درود برمرگ و مرگ بر زندگی . . ....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گاهی اوقات بی قانونی ؛عجیب بیداد می کند در عاشقی ….یکی دور می زند …اما …. دیگری جریمه میشودو تاوان میپردازد …...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
درد دارد …وقتی همه چیز را می دانی …و فکر می کنند نمی دانی …و غصه می خوری که می دانی …و می خندند که نمی دانی …...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برهنه می آئیم برهنه می بوسیم برهنه می میریم با این همه عریانی هنوز قلب هیچکس پیدا نیست . . ....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بزرگ ترین اشتباهی که ما آدما در رابطههامون میکنیم این است که:نیمه میشنویم ؛یک چهارم میفهمیم ،هیچی فکر نمیکنیم !و دوبرابر واکنش نشون می دهیم . . ....
وقتی که گوش ها زنگ زده اندعاقلانه ترین کار ، سکوت است…...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میان ابرها سیر میکنم هر کدام را به شکلی میبینم که دوست دارم . . .میگردم و دلخواهم را پیدا میکنم میان آدمها اما . . .کاری از دست من ساخته نیست خودشان شکل عوض میکنندبـرای اتـفـاق هـایی که نـمی افـتـد …بـرای دستـی کـه نـگـرفـتم بـرای اشکـی کـه پـاک نـکـردم بـرای بـوسـه ای کـه نـبــودبـرای دوسـتـت دارمـی کـه مـرده بـه دنـیـا آمــدبــرای مـن کـه وجـودم نـبـودن اسـت...چشم بَـــــسته از فرسنگ ها می شناسمت…!این تَـــــلاشت برای گم شُــدن مَــرا می خنداند…!...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میدونی چی بیشتر از همه آدمو داغون میکنه ؟اینکه هر کاری در توانِت هست براش انجام بدی،بعد برگرده بگه :مگه من ازت خواستم…..!...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آنقدر به مردم این زمانه بی اعتمادم که میترسم هرگاه از شادی به هوا بپرم زمین را از زیر پاییم بکشند…...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ﮔﺎﻫـﮯﺣﺘـﮯ ﺟﺮﺍﺕ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﺭﺍﻧـﮕﺎﻩ ﮐـﻨـــﻢ ،ﮐﻪ ﺑـﺒـﯿـﻨـﻢﺟـﺎﻡ ﺧﺎﻟﯿـﻪ ، ﯾﺎ ﻧـﻪ !؟...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی خواستن ها بوی شهوت میدهندوقتی بودن ها طعم نیاز دارندوقتی تنهایی ها بی هیچ یادی از یار با هر کسی پر میشودوقتی نگاه ها هرزه به هر سو روانه میشودوقتی غریزه احساس را پوشش میدهدوقتی انسان بودن آرزویی دست نیافتنی میشوددیگر نمی خواهمت نه تو را و نه هیچ کس دیگر را . . ....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کاش مردان حرمت مرد بودنشان را بدانندو زنان شوکت زن بودنشان را؛کاش مردان همیشه مرد باشندو زنان همیشه زن!آنگاه هر روز نه روز “زن”،نه روز “مرد” بلکه روز “انسان” است…...عمریستــ خـ‗__‗ــودم را به خریتـــــــ زده ام ….دلــم برای آن روی سگــ‗__‗ـــم تنگــــــــ شده…...چه اســــارت بی افتخــــاری است در بنــــد حــــرف این و آن بــــودن . . ....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به چه میخندی تو ؟ به مفهوم غم انگیز جدایی؟به چه چیز؟ به شکست دل من یا به پیروزی خویش ؟به چه میخندی تو ؟ نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد ؟به چه میخندی تو ؟ به دل ساده من میخندی که دگر تا به ابد نیز به فکر خود نیست ؟خنده دار است بخند . . ....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گاهی اوقات باید بگذری و بگذاری و بروی ….وقتی می مانی و تحمل می کنی ، از خودت یک احمق می سازی...صبر کن سهراب ! قایقت جا دارد؟آب را گل کردند چشم ها را بستند و چه با دل کردند …وای سهراب کجایی آخر ؟ … زخم ها بر دل عاشق کردن ، خون به چشمان شقایق کردند…ای سهراب کجایی که ببینی حالا دل خوش سیری چند ؟صبــــــــ ـــــــــر کن سهــــــــ ـــــــراب …!قایقت جا دارد؟ من را نیز با خود ببر ، اینجا عاشقی بین مردم مرده است . . ....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من فقط دارم سعی میکنم همرنگ جماعت شوم،اما می شود کمی کمکم کنید!آی جماعت…شماها دقیقا چه رنگی هستید؟...
شهر من اینجا نیست !اینجا…آدم که نه!آدمک هایش , همه ناجور رنگ بی رنگی اند!و جالب تر !اینجا هر کسی هفتاد رنگ بازی میکندتا میزبان سیاهی دیگری باشد!.شهر من اینجا نیست!اینجا…همه قار قار چهلمین کلاغ رادوست می دارند!و آبرو چون پنیری دزدیده خواهد شد!.شهر من اینجا نیست!اینجا…سبدهاشان پر است ازتخم های تهمتی که غالبا “دو زرده” اند!.من به دنبال دیارم هستم,شهر من اینجا نیست…شهر من گم شده است!...آدمــیزاد در حرف زدن هایش بی ملاحظه است … !وقتی میخواهد با منطق حرف بزند ؛ احساساتی میشود …وقتی از احساسش میگوید ؛ آرزوهایش لو میرود …وقتی از آرزوهایش یاد میکند ؛ حسرتش رو میشود …وقتی حسرتهایش را روشن میکند ؛ منطق میتراشد …و اینگونه گند میزند به همه ی روابطش …...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این روزها عشق را با دست پس می زنند و با پا پیش می کشند !حیف از عشق که زیر دست و پاست …...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گــــفته باشــــم !.!.!مـــن درد مــــــــی کــشــم ؛تــــو امــــا …. چشم هـــــایت را ببنـــــــد !سخت است بـدانـــــم می بینی ، و بی خیــــــــــالی … !...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کاش به جای این همه باشگاه زیبایی اندامیه باشگاه زیبایی افکار هم داشتیم مشکل امروز ما اندام ها نیستن ، افکارها هستن !...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر روزی عاشق شدی …قصه ات را برای هیچکس بازگو نکن …این روزها چشم حسودان به دود اسپند عادت کرده ……!...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هم قــــــــــد شدیم …خدا میداند چه چیزهایی را زیر پاهایم گذاشتم …...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روزگاریست همه عرض بدن می خواهندهمه از دوست فقط چشم و دهن می خواهنددیو هستند ولی مثل پری می پوشندگرگ هایی که لباس پدری می پوشندآنچه دیدند به مقیاس نظر می سنجندعشق ها را همه با دور کمر می سنجندخوب طبیعیست که یکروزه به پایان برسدعشق هایی که سر پیچ خیابان برسد



لـــب خندد را نثار کــــــسی کــــن
کــــــه دل بــه کسی نـه داده باشد

دلتنگ که میشم
میشینم پای سیستم
گوشیمو میزارم و شروع میکنم به گوش دادن موزیک
چشامو میبنـــدم ، حس ام رو زیر زبونم مزه مزه میکـــنم و ...
راهی میشم توی کوچه های خاطرات
توی هر کوچه که قدم میزارم ، یاد یکی از خاطره هام میافتم
آروم آروم قدمهامو بر میدارم تا مرورشون کنم
اگه این خاطرات نبود
همین نفسی که به زور بالا میاد ، دیگه بهونه ایی نداشت واسه بالا اومدن



گـاهـی وقـتـا
دلـم فـقـط سـنـگـیـنـی نـگـاهـت رو مـیـخـواد
که زُل بـزنـی بـهـم
و مـ ـن بـه روی خـودم نـیـارم . . .

چند تا دوسم داری؟؟؟
همیشه وقتی یکی ازم میپرسید چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ
میگفتم...
ولی وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوسم داری گفتم: یکی!!!
میدونی چرا؟ چون قویترین و بزرگترین عددیه که میشناسم...
دقت کردی که قشنگترین و عزیزترین چیزای دنیا همیشه یکی
هستن؟؟؟
ماه یکیه... خورشید یکیه... زمین یکیه... خدا یکیه...
مادر یکیه... پدر یکیه...
تو هم یکی هستی...
وسعت عشق من به تو هم یکیه...
پس اینو بدون از الآن و تا همیشه یکی دوستت دارم...


به تو نرسیدم، اما خیلی چیزارو یاد گرفتم...
یاد گرفتم به خاطر کسی که دوستش دارم باید دروغ بگم.
یاد گرفتم هیچکس ارزش شکوندن غرورم رو نداره.
یاد گرفتم توی زندگی برای اون که بفهمم چقدر دوستم داره هر روز به یه بهانه ای دلشو بشکونم.
یاد گرفتم گریه ی هیچکس رو باور نکنم.
یاد گرفتم بهش هیچ وقت فرصت جبران ندم.
یاد گرفتم دم از عاشقی بزنم ولی اما از کجا بگم از کی بگم...
می خوام همین جا دلمو بشکونم خوردش کنم تا دیگه عاشق نشه.
تا دیگه کسی رو دوست نداشته باشه.
توی این زمونه کسی نباید احساس تورو بدونه وگرنه اون تورو می شکونه.
می خوام بشم همون آدم قبل کسی که از سنگ بود و دو رو برش دیواری از سکوت و بی تفاوتی...
می خوام تنها باشم...


با تو هستم با تویی که ذل زدی تو مانیتور
دنبال چی میگردی؟
بی خیال.
از فکر بیا بیرون.
لبخند بزن.
ناراحت نباش بخند.
جییییغ بزن.
برو لب پنجره داد بزن.
تو خودت نریز.
هر کی بهت بد کرد مطمئن باش !
زمین گرده.
هر کی دوست نداشت لیاقت نداشته!
الکی حرص نخور.
تو خوب باش میون این همه بدی.
تو.
من.
هممون.
شاید همین فردا.
شاید..!
نباشیم.
نباشم.
پس بخند!
